احمدی نژاد، این سبکسر جاهل و منتصب خامنه ای خود خدابین در اجلاس سالیانه ی سازمان ملل متحد ( در اوایل مهرماه 87) و در طی مصاحبه ای از پیش تعیین و تدارک دیده شده با شبکه ( سی. ان. ان) به یاوه سرایی پرداخت و باکمال وقاحت از آزادی مطلق در ایران سخن گفت و بی شرمانه اعلام داشت: " در ایران همه آزادی دارند" و نظام ولایت فقیه ایران را منحصر به فرد و بی نظیر دانست و نظامی باورمند به دموکراسی و پای بند به حقوق بشر و آزادی بیان و عقیده جلوه داد!
هر چند بار اول نیست که این قبیل دروغ ها به خورد مردم داده می شود ولی آنچه باعث تأسف است این است که برخی از خبرنگاران جیره خوار نیز همچون " بز اخفش" سخنان بی محتوا و بی حقیقت این مکار دروغگوی را به گونه ای پخش کردند که گویا از آنچه در ایران و بر سر ملت می گذرد کاملا بی خبرند و ازنقض حقوق بشر و اجحافها در ایران اطلاعی ندارند؟!
چقدر شرم آور است که رئیس جمهور کشوری در برابر دیدگان مردم جهان این همه دروغ به بافد و بر زبان آورد و سعی کند با سرهم کردن سخنانی بی محتوا و عاری ازحقیقت به زعم واهی خود جهانیان را به فریبد و رژیم سراپا جور و فساد و خون آشام و مستبد و تک حزبی همچون رژیم ولایت فقیه را، رژیمی عدل گستر و پای بند به اصول آزادی و حقوق شهروندان و چندحزبی وانمود سازد!
خودکامگان نظام ولایت فقیه چه فکر می کنند؟! آیا فکر می کنند مردم همچون کبک سرشان را زیر برف کرده و اعمال زننده و این همه ظلم و حق کشی و تبعیض و ستم آنان را که اظهر من الشمس است و در طول دوران حکومتشان به عناوین مختلف بر مردم روا داشته و می دارند، نمی بینند و یا این ازخدا بی خبران آن قدر جاهل و نادان و خود خواه و خود بینند که ظلم در حق مردم را عین عدالت و اجحاف و اختناق را آزادی تصور می کنند؟!
البته از کسانی که در مغز پوک و معیوبشان جز چپاول و ظلم به مردم به چیز دیگری فکر نمی کنند و عملا آزادی را به اختناق وخود کامگی و مردم سالاری را به ولایت سالاری مبدل کرده اند و مردم را همچون محجورینی می پندارند که احتیاج به قیّم دارند نباید انتظار حق و حقوق داشت، اینان شرم و حیائی ندارند و به آسانی دروغ می گویند و سرمردم کلاه می گذارند و با ملت روراست نیستند و به اخلاقیات و عهد و قرار هم پای بند نیستند، هر چند در ظاهر خودشان را سینه چاک اسلام معرفی می کنند ولی در عمل نشان داده اند که به دین اسلام اعتقادی ندارند و با آن بازی می کنند و مذهب را وسیله ای برای چاپیدن و کوبیدن و سلطه قرار داده اند.
از نظام ولایت فقیه که اساسا بر جور و ستم و ریا و تقیه بناشده است نباید انتظار آزادی بیان و عقیده را داشت و روی همین اصل است که شعارهای این نظام به هیچ عنوان ب اعملکرد حکومتگران هم خوانی نداشته و ندارد؛ زیرا آنان خود را همه کاره ملت می دانند و خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند و بنابه دیدگاه این سوداگران دین، خواسته های مردم زمانی ارزش و مشروعیت می یابد که ذوب شده در خواسته های ولیّ فقیه باشد و در غیر آن خلاف شرع و خلاف قانون است!؟
از چنین ایده و نظامی چگونه می توان انتظار آزادی را داشت؟ محال است که مردم ایران به خصوص اهل سنت در نظام ولایت فقیه به حق و حقوق حقه ی خود دست یابند؛ چرا که سردمداران این نظام، اساسا حق و حقوقی برای کسی جز خودیها و باورمندان به ولایت، قائل نیستند و اصل 12 قانون کذایی اساسی به تنهایی بزرگترین عار و مایه ی رسوایی رژیم و بازگو کننده ی تبعیض ها، بی عدالتیها، اجحافها و ظلم های رواداشته شده بر اهل سنت ایران است، علاوه از آن، قید " اعتقاد به ولایت فقیه" و فراتر از آن، قید " اعتقاد عملی به ولایت فقیه" در پرسشنامه های استخدامی و در استخدام های دولتی که ناشی از اعتقاد به " امامت" و " نیابت امام" است، تحمیل عقاید شیعی بر اهل سنت و واداشتن سنی ها به قول یا فعلی مخالف افکار و عقاید شان، می باشد که به هیچ وجه با آزادی بیان و عقیده هم خوانی و سازگاری ندارد.
چگونه می توان یاوه های احمدی نژاد را که " در ایران همه آزادی دارند" باور کرد در حالی که فعالان سیاسی و اجتماعی حق تجمع و پخش آگهی و کاندیدا شدن را ندارند، اهل سنت حق بنای مسجدی در تهران را ندارند، در صورت دیدن ماه حق ندارند بدون اجازه نماینده ولیّ فقیه رمضان را اعلام و روزه بگیرند یا مراسم عید را برگزار سازند، با وجودی که در ظاهر دم از وحدت و برادری و برابری زده می شود ولی در عمل مورد تبعیض قرار می گیرند و از احراز پست های مهم دولتی محروم اند و حتی از حق تعیین ائمه جمعه ی خود نیز محروم گشته اند و در انجام مراسم مذهبی خویش آزادی عمل ندارند و شیخهای رژیم تحت عنوان هیئت نظارت، نماینده ولی فقیه، وو..، به طور آشکار در حوزه های علمیه و امور مذهبی اهل سنت دخالت می کنند.
ستمهای بی وقفه ی مأموران حکومتی نسبت به اهل سنت از حدگذشته است و از زور به طور مداوم علیه مردم بی دفاع اهل سنت استفاده می کنند که فاجعه بارترین و رسواترین آنها اعدام بدون محاکمه جوانان و روحانیون سنی و یورش وحشیانه ی عمال ددمنش رژیم به مساجد و مدارس دینی و تخریب اماکن مقدسه اهل سنت است که بارها اتفاق افتاده و کماکان ادامه دارد، اختناق و فشار در حدیست که در ظرف دو سال بیش از 500 نفر که بیشتر آنان سنی بوده اند اعدام گردیده اند و بسیاری دیگر در زندانها و سیاه چال های رژیم به اتهامات بی اساس و واهی در بلاتکلیفی به سر می برند، در این نظام سراپا فساد تنها حقوق شهروندی اهل سنت نقض نگردیده بلکه حتی بسیاری از شیعیان نیز از حقوق حقه ی خود محروم گردیده اند و به صورت دلخواه و بایسته حق انتخاب کردن و اتنخاب شدن را ندارند و دستگاه حاکمه که در رأس آن خامنه ای قرار دارد برای همگان تصمیم می گیرد.
ولایت سالاران با عملکرد زننده ی خود که برخاسته از باور پوچ و منحط آنان است نشان داده اند که اعتراض به جای خود حتی انتقاد از عملکرد حکومتگران را هم تحمل نمی کنند و نمی پذیرند و انتقاد کننده تاوان سنگینی را باید بپردازد که نمونه بارز آن تاوان سه سال زندان برای برخی از دانشجویان انتقاد کننده از عملکرد دولت احمدی نژاد است.