سنی ها در ایران شهروندان درجه دوم



زمامداران ایران که سرمایه های عظیم ملی و دستگاه های وسیع تبلیغاتی و ارتباط جمعی را بطور مطلق در اختیار و انحصار خویش دارند، افراد هزار چهره ای هستند که از پشت تریبون دم از آزادی بیان و عقیده و تساوی حقوق میان شیعه و سنی و تک تک شهروندان میزنند ولی در عمل مشوق و مروج اختلافند و هیچ حقی برای دیگران به جز قشرخاصی از "خودیها" قائل نیستند.

تجربه بیش از دو دهه از انقلاب نشان داده است که جناح های حاکم بر سرنوشت مردم همگی یک هدف و یک ایده را دنبال میکنند و آن انحصار قدرت و سرکوب وحشیانه مخالفین استبداد ولایت فقیه است، و در راستای پاک سازی قومی و مذهبی کسانی که خارج از چنبره قدرت بسر می برند همه گروه های حاکم اشتراک عمل دارند.

حاکمان مستبد ایران که ایده "هرکه با ما نیست از ما نیست" را سرلوحه عمل خویش قرار داده اند، با فعالیتهای ضد بشری و ضد اخلاقی و با ترور و ایجاد وحشت چه در داخل و چه درخارج از کشور در سدد تحمیل عقاید قرون وسطائی خود بر سایر دگراندیشانند.

رفتار قیم مآبانه تاجران مذهبی رژیم در امور مذهبی اهل سنت ایران تاب تحمل و بردباری را از آنان ربوده و کارد را به استخوان رسانده و زندگی را بر کام یک ملت تلخ کرده است.

ولایت سالاران ایران که از فضای باز سیاسی و آزادی بیان هراسناکند هیچ حقی برای سایرین به ویژه اهل سنت قائل نیستند و در راستای تضعیف آگاهی سیاسی مردم گام برمیدارند و با تحمیق توده ها و استفاده ابزاری و سوء استفاده از دین همچنان بر مسند قدرت باقی اند.

آنچه که وحشی گریها و بی عدالتیها و خودکامگی های عمال حکومت را تقدیس و توجیه مینماید، تعصبات خشک مذهبی و ماهیت و شیوه استبدادی نظام ولایت مطلقه فقیه است ؛چرا که ولایت فقیه یعنی استبداد مطلق، یعنی حل شدن دین و عقیده و آزادی و اراده ملت در خودخواهی های ولی فقیه، واقعیت آن است که نظام استبدادی ایران هیچ حق و حقوقی برای کسانی که خارج از چارچوب ولایت سالاران قرار دارند، قایل نیست و تبعیض ها و اجحاف ها و تفتیش عقاید و حتی ترورها، نمادیست از اهداف واقعی رژیم.

با تفتیش عقاید و تبلیغات مذهبی در گزینشها و ادارات دولتی، اهل سنت را از حقوق مسلم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادیشان محروم ساخته اند.

و حتی جناح به اصطلاح، اصلاح طلب هم حاضر نگردید که یکی از نمایندگان اهل سنت در مجلس ششم آقای جلالی زاده که پس از عبور از صافیهای شورای نگهبان وارد مجلس گردیده بود، عضو هیئت رئیسه مجلس گردد. و این درحالی است که اهل سنت یک سوم(3/1) جمعیت ایران را تشکیل می دهند.

اهل سنت عموما در نوار مرزی ایران و در مناطق ذیل زندگی میکنند که این خود بیانگر ستمشاهی های دوران صفویه میباشد:

1- استان خراسان:

صالح آباد، جنت آباد، تربت جام، تایباد، خاف، گزیک، درمیان، نوغاب، طبس مسینا در نوار مرزی افغانستان ومنطقه راز و جرگران از توابع قوچان در نوار مرزی ترکمنستان وسرخس و نواحی آن.

2- ترکمن صحرا:

گنبد کاوس، آزاد شهر، آق قلعه، بندرترکمن، گمیشان و... واقع درشمال ایران- کناره های دریای خزر.

3- بلوچستان:

زاهدان، سراوان، گشت، خاش، ایرانشهر، چابهار. نوارمرزی پاکستان.

4- منطقه طالش:

واقع درغرب دریاچه خزر.

5- استان کردستان:

سنندج، مریوان، سقز، بانه. غرب ایران.

6- آذربایجان غربی:

نقده، پیرانشهر، اشنویه، مهاباد، سردشت درنوارمرزی عراق.

7- استان هرمزگان:

بندرعباس، بندر لنگه، بستک، جزیره قشم واقع در سواحل خلیج فارس و دریای عمان.

علاوه بر مناطق فوق که اهل سنت در آنها در اکثریت بسر میبرند در شهرهایی مثل تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، گرگان، ساری، قائم شهر، ارومیه، سلماس، بیرجند، زابل...

اهل سنت از جمعیت چشم گیری برخوردار میباشند که در تهران نیزحدود 500 هزارنفر از اهل سنت زندگی می کنند ولی متاسفانه از داشتن مسجدی برای ادای نماز محروم هستند و نمازهای جمعه و عیدین را در سفارت پاکستان ادا می کنند.

از بدو انقلاب تا کنون بدترین ظلمها و اجحاف ها در حق اهل سنت روا داشته شده است و بسیاری از رهبران اهل سنت ترور و اعدام شده اند.(که طی مقاله ای جداگانه به آن پرداخته خواهد شد). و این روند کماکان ادامه دارد.

بنابه ساختار نظام و قانون اساسی وضع شده مجلس خبرگان، سنی ها عملا به عنوان شهروندان درجه دوم شناخته شده اند و از هیچ حق و حقوق سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...برخوردار نیستند و هیچ وقت یک فرد سنی نمیتواند رئیس جمهور و یا وزیر یا حتی معاون وزیر باشد، چرا که بنابه اصل دوازدهم قانون اساسی، رئیس جمهور و وزرا باید پیرو مذهب رسمی کشور و معتقد به اصل ولایت فقیه باشند.(مذهب رسمی در ایران مذهب شیعه اثنی عشریه میباشد و بنیانگذار این استبداد مذهبی شاه اسماعیل صفوی است که در سال 907 هجری قمری این پدیده شوم را به خاطر منکوب کردن اهل سنت به ارمغان آورد و در این دوران خامنه ای با تاسی از نیاکانش با تمام و کمال آنرا به اجرا درآورده است).

بعد از وفات آقای خمینی از آنجایی که ولایت خامنه ای مورد چالش قرارگرفت، به جای برآوردن خواسته های مردم بر استبداد ولایت فقیه اعتقاد عملی به ولایت مطلقه فقیه را افزودند تا عرصه را برحق خواهان تنگ و تنگتر نمایند و ولی خود کامه فقیه از خود کامگی بیشتری برخوردار گردد.

ساختار نظام استبدادی ولایت فقیه از راس قدرت گرفته تا مقامات دون پایه نظام برای هیچ یک از اقلیت های قومی و مذهبی حقوق عادلانه در نظر نگرفته و از تساوی حقوق برخوردار نیستند و به جای لیاقت و شایستگی و تخصص، میزان وابستگی به نظام و اصل ولایت در نظر گرفته میشود، و حتی اصلاح طلبان هم که در مواردی طبل رسوایی رژیم را نواختند و بت اطلاعات را شکستند، در برابر حقوق پایمال شده سنی ها دم برنیاورند و با محافظه کاران همنوا و هم صدا گشته اند، چرا که مراجع تقلید شیعه از بکارگیری متخصصین سنی در مناصب و مقامات کشوری همچون معاون رئیس جمهور، وزارت، معاونت وزیر، استانداری، سفیر و هیئت رئیسه مجلس شورا، ابا میورزند و شدیدا با این کار مخالفت می کنند و آن را مخالف مصالح استبدادی خود می انگارند.

حکومتگران ظالم ایران و ایادیشان توان خویش را بکار میبرند تا ساختار جمعیتی را در مناطق سنی نشین به نفع عمالشان تغییر دهند و سعی بر آن دارند تا منابع اقتصادی سنی ها را محدود و محدودتر سازند و اهل سنت را در تنگنای اقتصادی شکننده ای قرار دهند و حتی در واگذاری زمینهای شهری مثل شهرهای تایباد، تربت جام، خاف، زاهدان، چابهار و... که عموما از اهل سنت اند و در دوران سیاه انقلاب، غصب و مصادره شده است، به جای واگذاری به بومیهای سنی به اهل تشیع که عموما از مشهد، اصفهان، یزد، زابل و... به آنجا آورده شده اند، واگذار می گردد.

ولایت سالاران با ماهیت تروریستی و سنی ستیزی که دارند، به خاطر تضعیف مذهب اهل سنت در مراسم دینی، مذهبی و امور حوزه های اهل سنت مداخله می کنند.

و در همین راستا مرکزی بنام مرکز بزرگ اسلامی در کردستان و شورایی بنام شورای هماهنگی مدارس اهل سنت در خراسان، مشهد، بلوچستان و زاهدان دایر گردیده است و دست اندرکاران این مرکز و شورا که از دفترخامنه ای و حوزه علمیه قم به این کار گماشته شده اند با کمال وقاحت در عزل و نصب ائمه جمعه و جماعات و مدرسین دینی اهل سنت و مواد درسی طلاب مستقیما مداخله می کنند.

برای سخنرانان به ویژه ائمه جمعه خط و مشی تعیین می کنند و با قرار دادن ضبط صوتی در پیش روی سخنرانان و تحویل نوار ضبط شده به اطلاعات ائمه جمعه را وادار به خود سانسوری می نمایند تا از بیان حقایق چشم پوشی نمایند و یا اجبارا به وصف و تمجید حکام ستمگر بپردازند.

خود کامگان ایران تمام توان خویش را به کار برده و می برند تا روشنفکران جامعه به ویژه روحانیون اهل سنت بلی گوی دستگاه ولایت سالاران باشند و یا لااقل در برابر اعمال فاشیستی و ضد مذهبی عمال رژیم و هتک حرمت ها دم بر نیاورند و با بی تفاوتی نظاره گر انواع اجحاف ها و حق خوریها و حق کشیها باشند.

و حتی در مواردی از روحانیون اهل سنت خواسته شده تا اعمال ضد اسلامی ضد انسانی و ضد اخلاقی عمال رژیم را از قبیل تخریب مسجد جامع شیخ فیض مشهد و به خاک و خون کشاندن نمازگزاران بی دفاع مسجد جامع مکی زاهدان تایید و توجیه نمایند و در غیر آن راهی جز چوبه دار و یا سیاه چالهای مخوف ، وجود ندارد، زیرا ولایت سالاران نظام استبدادی خویش را صبغه دینی داده و مخالفان عقیدتی، فکری و سیاسی خویش را با برچسب ناچسب محارب و مفسد فی الارض به چوبه دار می سپارند و هتک حرمت مخالفین نظام و ریختن خون آنان را مباح و جزو وظایف "انقلاب" به حساب می آورند.

قتلهای زنجیره ای درتهران و سایر شهرها، اعدام و ترورهای بی رویه در داخل و خارج از کشور نمونه ای از عملکردهای وحشیانه این مستبدان اند.

جنایت کاران خون آشام با ظاهری عوام فریبانه و با بکارگیری دستگاه های عظیم تبلیغاتی و حیف و میل پولهای کلان نفت به جای مدرنیزه کردن اقتصاد در حال فروپاشی کشور بوده و سعی بر آن دارند تا نظام سراپا استبدادی خویش را به عنوان الگو و مدل یک حکومت ایده آل به جهان اسلام معرفی نمایند و حال آنکه درخت به ظاهر تنومندشان از داخل پوسیده است و نسل انقلاب به پاخاسته است زیرا دستهای سردمداران ایران تا مرفق آلوده به خون هزاران نفر بی گناهیست که آه و ناله آنان مظلومانه در بیغوله نظام خفه شده و ضجه یتیمانشان در بطن استبداد خون آشامان ایران گم شده و هیچ گونه انعکاسی نیافته است.

عمال سیاه چهره ایران از بدو انقلاب سیاه تا به حال علاوه بر روشنفکران ملی، عده ای از روشنفکران و رهبران اهل سنت را به عناوین مختلف ترور و اعدام نموده اند که خود نوشته ای دیگر را می طلبد که در فرصت ممکن به آن پرداخته خواهد شد.