آتش بیداد حکومتگران ایران


سردمداران ایران که در نالایقی و بی کفایتی و ریاکاری سرآمد روزگار و جرثومه ی فسادند، دست و دل بازتر از هر زمانی برای دیگران حاتم طایی گشته اند و میلیونها دلار سرمایه ی ملت را به این و آن می بخشند و بر آتش جنگ در خاور میانه می افروزند ولی از دادن حقوق مردم بی نوایی که بر گرده ی آنان حکومت می کنند خود داری می ورزند؛ چون اصولا حقی برای این ملت قایل نیستند و خودشان را قیّم مردم میدانند!؟

در کشوری مانند "ونوزئولا" که درآمد سرانه ی مردم آن دو برابر درآمد سرانه ی مردم ایران است برای کشاورزان آن کشور دل می سوزانند و چهارصد دستگاه تراکتور اهدا میکنند و کارخانه ی تراکتورسازی راه می اندازند در حالی که کشاورزی در ایران به سبب سوء مدیریت و نا اهلی مدیران مربوطه از رونق افتاده و کشاورزان ایرانی ناتوانتر و مستأصل تر از هر زمانی مجبور به فروش و ترک زمین های مرغوب خود شده اند!!؟

رژیم سراپا بی گانه از ملت ایران، در "ونوزئولا" به ساخت هفت هزار خانه اقدام می کند و حال آنکه بنا به آمار منتشره ی رسمی تنها حدود شش هزار بی خانمان معروف به کارتون خوابها در سطح تهران وجود دارند که از این تعداد چندین نفر روزانه جان خود را از دست میدهند و نالایقان حکومت ولایت فقیه مرگ این افراد را به گردن این وزارت و آن وزارت می اندازند!؟

این همه بیگانه پرستی و ملت آزاری برای چیست؟

اصولا ساختار قدرت و همچنین ساختار کل اقتصاد کشور در دست نا اهلان و جنایت کارانی است که خودشان را از ملت ایران بیگانه میدانند و به همین خاطر به فکر لانه و جای پنایی در خارج از ایران هستند تا در صورت نیاز لانه و سوراخی برای خزیدن داشته باشند؛ چون به این نتیجه رسیده اند که آتش بیداد چندین ساله ی آنان به زودی آنان را در خواهد نوردید و خشم توفنده ی مردم آنان را بر خاک مذلت خواهد نشاند، روی این اصل است که مردم ایران زمین را در تنگنای شدید اقتصادی قرار داده اند تا در زیر بار مخارج روزمره ی زندگی له و لورده شوند و توانایی مقاومت در برابر این همه ظلم و جنایت را از دست دهند.

اینان نه تنها به مشکلات مردم رسیدگی نمی کنند بلکه بر آن می افزایند تا در برابر خودگامگی های نظام هیچ نوع واکنشی از خود نشان ندهند و این در واقع همان سیاست استعماریی است که میگوید : اگر عربها را می خواهید که انقلاب نکنند باید سیرشان داشت ولی ایرانیان را اگر می خواهید که به پانخیزند و قیام نکنند باید گرسنه نگاه داشته شوند.

رژیم ایران با استفاده از همین سیاست شیطانی، 30سال است که برگرده ی ملت حکمروایی می کند و به مردم وعده های تو خالی و بدون پشتوانه ی عمل می دهد و با انتصاب احمدی نژاد، وعده ی ظهور هم بر وعده های دروغین افزوده شده است و باب روز خرافه پرستان گردیده است!!؟

خودکامگان ایران با این همه پولی که از فروش نفت کشور بدست می آورند در طول 30 سال سرمایه ی ملت را به یغما برده اند و به جای کارهای زیربنایی و درآمد ساز از جمله ساخت حداقل هشت پالایشگاه که جزو نیاز کشور ایران است تنها دو تا پالایشگاه یکی در بندرعباس و دیگری در اراک ساخته اند و سایر بنزین مصرفی کشور را از خارج وارد میکنند!!؟

ولایت سالاران به جای خدمت به کشور به فکرجیب خود و آقازاده هایشان بوده و هستند و از طریق وارد کردن بنزین میلیون ها دلار سرمایه ی ملت را به جیب می زنند.

در داخل کشور بنزین را سهمیه بندی کرده اند و حال آنکه عوامل اطلاعات و سپاه روزانه میلیونها لیتر بنزین به خارج از مرزها قاچاق می کنند و پول حاصل از آن را صرف جنگ افروزی می نمایند.

سردمداران نظام با کمال پررویی میگویند : با صرفه جویی- روزانه حدود ده میلیارد تومان- که از راه سهمیه بندی بدست می آید صرف مدرسه و بیمارستان می کنیم و از مردم می خواهند که تحمل کنند!!؟

تحمل هم حدی دارد، 30سال است که مردم تحمل کرده اند و از انقلاب خونبار، حاصلی جز تفتیش عقاید، اختناق، فقر، بیکاری، حق خوری، آدم کشی، رشوه، فساد، باندبازی، فحشا و جیره بندی ندیده اند، اکنون تحمل مردم به سر آمده است؛ چون آتش بیداد جنایتکاران از حد گذشته است و مردم را مستأصل و بی خانمان ساخته و همه ی راه های مسالمت آمیز را به روی آنان بسته است، جنگ طلبی ولایت سالاران، کشور را به پرتگاه کشانده و تا مرز جنگ پیش برده است بنابراین، راهی برای مردم جز ابراز خشونت و براندازی رژیم باقی نمانده است.

رژیم با احساس این خطر، بنزین را سهمیه بندی کرده است تا از میزان حضور مردم در صحنه های اجتماعی به کاهد و جوانان را به خانه نشینی اجباری وا دارد، علاوه از آن، سهمیه بندی یک نوع کنترل امنیتی و همچنین آمادگی برای تحریمهای بیشتر اقتصادی نیز می باشد؛ زیرا نظام مستبد ایران دست از تفوق طلبی و جنگ افروزی خود بر نمی دارد و جامعه جهانی ناگزیر به تحریم شدیدتر و اقدامات تنبیهی و باز دارنده ای خواهد شد که برخلاف تحریم های نیم بند گذشته ایران را در تنگنای شدید اقتصادی و انزوای سیاسی قرار خواهد داد، لذا حکومتگران ایران هم اکنون دست به کار شده اند و با وارد کردن برنج و سایر غلات از پاکستان و غیره و باجیره بندی در داخل کشور، آمادگی می گیرند تا در صورت بروز جنگ چند صباحی بتوانند بر اریکه ی قدرت دوام بیاورند، غافل از آنکه آتشی که این جنگ افروزان درطول انقلاب در خانه ی دیگران برافروخته اند، هم اکنون می رود تا دامن ناپاکشان را فراگیرد و کاخهای جور و بیدادشان را یکی پس از دیگری درهم نوردد و آنان را در چاه ویل و نفرین واژگون سازد.