انقلاب ایران،
پستی و سراشیبی های
زیادی پیموده و قربانی های بی
شماری از مردم بی نوا گرفته است، این
انقلاب از ویژگیهای ننگینی
برخوردار است که در نوع خود منحصر به فرد است از جمله ی این
ویژگیهای ننگین : تبعیض نژادی، تبعیض مذهبی، تفتیش عقاید، سنی ستیزی، نادیده
گرفتن حقوق ملیتها، ترویج آدم کشی و فحشا، ناامنی، گرانی، زیاد شدن فاصله ی
طبقاتی، گستردگی فعالیت باندهای مافیایی قاچاق مواد مخدر و..، است،
زمامداران منافق صفت و
نیرنگباز
این انقلاب، در طول دوران
زمامداری خویش عقده ای و
سلیقه یی و افراط گرایانه
عمل کرده و اندیشه های پوچ
خودشان را به اجرا در آورده اند و همیشه ملت جور بی کفایتی و نالایقی آنان را کشیده اند، مردم
ایران از آغاز انقلاب ( 22بهمن
1357) تا کنون ، آزار و
فشارهای مادی و معنوی و خسارات مالی و جانی فراوانی را
از زمامداران
خودخواه و خودکامه ی
انقلاب، دیده و تحمل کرده اند،
خفاشان کور دل و قدرت پرستان
دنیا مدار از همان بدو
انقلاب، تعهد دینی، میهنی و اخلاقی خویش در قبال مردم را زیر پا گذاشتند. و با عملکرد زننده و حقدآمیزخود نشان دادند که تحمل هیچ مخالف و منتقدی را ندارند.
خمینی و آخوندهای بی
باور صفوی منش که با
وعده دادن پول نفت و
برقراری عدالت
اجتماعی و مساوات و برابری و رفع تبعیض مذهبی
و نژادی و با شعار استقلال، آزادی،
جمهوری اسلامی، توده ها
را به خیابانها
کشاندند، با قدرت گرفتن و با تشکل گروه های
تندرو مذهبی شیعه ی
صفوی، به همه ی وعده ها و قول و قرارهای خود پشت کردند. و ارزش های انسانی
و اخلاقی را
لگدمال نمودند و با تمام قوا به قلع
و قمع گروه های
سیاسی و مردمی پرداختند
و تا آنجا پیش
رفتند که حتی به همسنگران قدیمی خویش هم رحم نکردند و رقیبان آتی خود را نیز با فریب و نیرنگ، یکی پس
از دیگری از میان برداشتند و اهرمهای قدرت را
در بست در اختیار گرفتند.
با سیطره ی عده یی
از خدا بی خبر بر شئون کشور،
انقلاب سیاه که از اساس بر ظلم و ستم و تبعیض و بر مبنای مذهب تشیع
صفوی و دروغ و نیرنگ،
بنیانگزاری و قالب آن ریخته
شده بود، به مرور زمان قالب شیعی
رافضی به خود گرفت و تلاش فراوان
صورت پذیرفت تا کسانی که برای
برنامه های دراز مدت آن، خطر ساز بودند از میان برداشته
شوند و در این راستا برخی
از ریخته گران و دست اندرکاران
اصل خودکامگی " ولایت فقیه"، نیز قربانی خودکامه ترها شدند و از گردونه ی انقلاب حذف و طرد گردیدند، انحصار طلبان و تمامیت خواهان
که اصولا باورمند به دموکراسی و آزادی بیان و عقیده و حقوق بشر نبوده و نیستند، هرگاه موج حق خواهی را احساس کردند به
جای گوش فرا دادن به مطالبات
بر حق مردم و چاره جویی آنها،
به پرخاشگری و خشونت رو
آوردند و اقدام به سرکوب
عریان و خفقان لجام
گسیخته نمودند و به خاطر جلوگیری از گستردگی
مخالفتهای مردمی، راه اعدام را پیش گرفتند و گروه گروه مردم
بی دفاع را اعدام کردند و هزاران جوان بی گناه را به شلاق کشیدند
و هر
حرکت و صدای حق طلبانه
و منتقدی را با قساوت تمام در نطفه خفه کردند
که از این میان، اهل
سنت بیش از سایر اقشار ملت مورد تبعیض
و شکنجه و آزار و قلع و قمع قرار گرفتند؛ بسیاری
از روحانیون مبارز و رهبران واقعی و حق خواه اهل سنت
با دسیسه های منحصر
به فرد رژیم ولایت
فقیه، سر به نیست و ترور و اعدام و یا مجبور به ترک کشور شدند، جمع زیادی
از جوانان اهل سنت
با اتهامات واهی و از پیش برنامه ریزی
شده، راهی زندان و شکنجه گاه و چوبه های دار گردیدند و با طرق گوناگون تحت
فشار و مورد اذیت و آزار و توهین واقع
شدند، در همه ی ادارات
تبعیض به صورت یک قانون در آمد و با شدت و حدت تمام اعمال گردید و از گزینش تحصیل
کرده های سنی در ادارات دولتی جلوگیری
به عمل آمد، کسانی که دارای پست و مقام اداری بودند تدریجا از ریاست اداره ها
کنار زده شدند و از کار برکنار گردیدند، بسیاری
از کارمندان
نیز با انواع بهانه
ها و به روش های
مختلف تصفیه شدند، عمال خون آشام رژیم شرایطی به وجود آوردند تا اهل سنت را در تنگنا قرار دهند و در این راستا از هیچ نوع خیانت و جنایتی نسبت به
سنی ها دریغ نورزیدند و
با انواع
ترفندها و نیرنگها اهل سنت
را به حاشیه راندند
و حقوق شهروندی
آنان را پایمال کردند.
همه ی این
نابسامانیها و تبعیضها و بی عدالتی های
موجود در کشور، زائیده ی
کج فهمیها و انحصار طلبیها و تفکرات پوچ و انحرافی
زمامداران مستبد و خودخواه رژیم
جور و فساد ولایت فقیه
است، رژیمی که سردمداران آن در بدو انقلاب با شعارهای فریبنده و عاری از حقیقت، دم از وحدت و مساوات و آزادی بیان و عقیده می زدند و نوای صدور انقلاب و نجات ملتهای تحت ستم را سر می دادند،
عزازیل وار ماهیت خودشان را رو کردند و به آرمانهای ملت
خیانت نمودند و شرافت و صداقت و انسانیت را که
به ظاهر ادعای آن را داشتند، زیر پا گذاشتند و بر سکوی شرارت و جنایت تکیه زدند
و تار عنکبوتی ولایت
فقیه را بر
گرد ملت کشیدند و در بیدادگاه های
خویش تازیانه ی جور
و ستم بر گرده ی مردم بی
دفاع نواختند، این ورشکستگان تاریخ با قرائت ویژه ای که از دین دارند خود را قیّم ملت می دانند، به جای آنان فکر می کنند و برای مردم می
اندیشند و تصمیم می گیرند
و با آنان همانند
محجورین و اشخاص تحت
قیمومت رفتار می کنند و خواسته های همه ی اقشار جامعه را ذوب
شده در خواسته های ولی
خودکامه ی فقیه می پندارند، دست اندر کاران این نظام سراپا جور و فساد در طول دوران حکومت
خونبار و ننگین خویش هیچ
وقت فرا جناحی و فرا فرقه ای عمل
نکرده اند بلکه همیشه در
دایره ی تنگ
باورهای پوچ خود سرگردان بوده و دیگران را موظف به پیروی از خط و مشی سیاسی - عقیدتی خود دانسته اند.
در حال حاضر ملت ما
با رژیم خودکامه و مستبدی دست به
گریبان است که خون آشامی و آدم کشی و فتنه انگیزی و دست اندازی در امور داخلی کشورها به خصوص کشورهای اسلامی و توهین به مقدسات
مذهبی اهل سنت به منظور
دامن زدن به
اختلافات فرقه ای و
جنگ شیعه و سنی، شیوه ی کار آنها است، فساد
درون این نظام، به یک فرهنگ و حتی عقیده تبدیل گردیده و همه ی جامعه را
فرا گرفته است،
زمامداران آن، بقا و دوامشان را در ایجاد رعب و وحشت و اختناق و تنش آفرینی می
بینند، هر چه زمان به پیش می رود تاریکی ابعاد و ظلم و جنایات سردمداران بی باور و
فسادگر رژیم ولایت فقیه، گسترده تر می شود؛ بنابر این، برای نجات از این وضع، ملت
ایران چاره ای جز دفاع از حقوق پایمال شده ی خویش و قیام برای بدست آوردن آزادی
خود ندارد، وضعیت پیش آمده در کشور می طلبد که همه ی اقشار جامعه دست در دست
یکدیگر نهند و با اتحاد و همبستگی خویش مشت محکمی بر دهان ولایت سالاران زنند و
مردم تحت ستم را از یوغ مشتی فتنه گر بی دیانت و فاسد، نجات دهند و بساط ظلم و
جنایت ولی خودکامه ی فقیه را برای همیشه از صفحه ی ایران زمین برچینند.