انرژی هسته ای و بازی خطرناک سردمداران ایران با آمریکا

سردمداران ایران که به بهانه ی انرژی هسته ای چند وقتی است بازی خطرناکی را با غرب به ویژه آمریکا شروع کرده اند با وجودی که پایگاه داخلی و مردمی آنان بسیار متزلزل است و نارضایتی مردم به اوج خود رسیده است، ولی تحولات به وجود آمده در خارج از ایران از هر نظر به نفع رژیم بوده و هست.
به طور مثال حکومت طالبان در شرق ایران یک حکومت سراپا سنی بود که حکومتگران ایران بعد از کشته شدن جاسوسانشان در مزار، تا حد جنگ با طالبان پیش رفتند و نیروهای خویش را در مرز مستقر ساختند، اما سیاستمداران ایران راه دیگری در پیش گرفتند و به قول خودشان با ایجاد درگیری مستقیم نخواستند که به طالبان مشروعیت بخشند، و به جبهه شمال کمک های تسلیحاتی بی دریغشان را سرازیر نمودند تا طالبان را از درون ضربه زنند و با دستگاه های عریض و طویل تبلیغاتی خویش، آنان را دشمن خطرناک غرب قلمداد کردند و به آمریکا چراغ سبز نشان دادند تا امارت اسلامی طالبان را آماج حملات خود قرار دهد و در این کار موفق شدند و توسط دشمن، دشمن بالقوه ی خویش را کوبیدند.
در غرب ایران صدام حسین دشمن بالقوه و بالفعل رژیم ایران شمرده می شد و هشت سال درگیری با وی بدون نتیجه ماند و در این هشت سال ایران دچار تلفات سنگین انسانی و خسارات هنگفت مالی گردید و رهبر انقلاب مجبور شد جام زهر شکست را بنوشد، البته هرچند هشت سال جنگ به ملت ایران صدمات جبران ناپذیری وارد آورد ولی رژیم را تثبیت کرد و جنگ طلبان موفق شدند به بهانه ی جنگ، همه ی مخالفین سیاسی -عقیدتی خویش را قلع و قمع کنند و پایه های استبداد خود را مستحکم سازند.
 با شروع جنگ آمریکا و هم پیمانانش علیه رژیم عراق، بار دیگر چرخه ی تحول در منطقه به نفع رژیم ایران چرخید و حکومت سالاران ایران موفق شدند یک رژیم سراپا وابسته به نظام ایران را در عراق جای گزین سازند که در حقیقت یک دشمن توسط به ظاهر دشمن دیگر از میان برداشته شد و دست پروردگان ایران بر مسند قدرت نشستند تا به تحقق یافتن خواب امپراطوری ولایت فقیه سرعت بخشند.
ولایت سالاران ایران از تحولات به وجود آمده در منطقه نهایت استفاده را برده اند و با دست اندازی و مداخله در امور داخلی همسایگان شرق و غرب سعی برآن دارند تا هرچه بیشتر این کشورها را ناامن سازند و نیروهای خارجی مستقر در آنهارا زمین گیر نمایند، از طرفی هرچند انرژی هسته ای حق مسلم هر ملتی است ولی سردمداران ایران با سابقه زورگویی و مداخله گرایانه ای که دارند جهان را به وحشت انداخته اند و با رفتارهای قلدرمآبانه ی خود به آمریکا و هم پیمانانش چنگ و دندان نشان میدهند و بدون اندیشیدن به عواقب آن برای شاخ به شاخ شدن خودشان را آماده میکنند و گویا بر این باورند که با حمله ی موشکی و مقطعی آمریکا به ایران پایه های متزلزل حکومتشان به جهت حس ناسیونالیستی ایرانیان مستحکم خواهد شد.
آقای احمدی نژاد با رفتار های غیر منطقی خود سوار بر قطار بی ترمز انرژی هسته ای همچنان به پیش میراند و فریاد "هل من مبارز" سر میدهد که در حقیقت امر زمینه ی حمله به ایران را فراهم می سازد و این به نفع کشور نیست و وقت آن رسیده است که ملت ایران قبل از آنکه دیگران قطار بی ترمز آقای احمدی نژاد را متوقف سازند، وی را بر سر جایش بنشانند و با وحدت و یکپارچگی و با یک قیام سرتاسری حکومت خودکامگان را متلاشی نمایند و کشور و میهن خویش را از نابودی نجات دهند.