ربیع
الاول، یادآورخاطره هاست، از تولد پیغمبر اکرم
صلی الله علیه وسلم گرفته تا هجرت و رحلت
آنحضرت، ماه جان فشانی ها و ازخود گذشتگیها
ست، ماهی است که اساس و شالوده حکومت اسلامی در آن
ریخته شد و وحدت انصار و مهاجرین رضی الله عنهم و خدمات
شایسته این دو بازوی اسلام را در خود
داشت و با رحلت آنحضرت صلی الله علیه وسلم، این وحدت ناگسستنی مجددا در سقیفه
به نمایش گذاشته شد و آمال شوم منافقین کوردل و دشمنان
اسلام را
نقش برآب کرد، دراین ماه پیغمبر رحمت
محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم چشم به جهان گشود و همچون
خورشید تابناک دنیا را منورساخت، تولد
آنحضرت سرآغاز پیروزی حق بر باطل
بود و تحول و
دگرگونی و انقلاب را درپی
داشت، این تحول در طول دوران حیات پر بار پیغمبر اکرم
صلی الله علیه وسلم درعرصه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
و نظامی در
جزیرة العرب و در سایر مناطق
جهان تحقق یافت و بدنبال آن ملاک و محور سنجش
شخصیت افراد
هم تغییرکرد.
در جوامع قدیم محور سنجش
شخصیت افراد تعداد شتران، گاوها، اسب
ها، قاطرها،
گوسفندها، مقدار
درهم و دینار، تعداد غلامان
و کنیزان،
خانه و املاک و وسایل تجملی و..، بود گرچه همین
ملاک شخصیت در حال حاضر هم
وجود دارد البته بگونه ای دیگر یعنی هرکس مال و مقام
و ثروتی بیشتر، وسیله ای گرانتر، ساختمانی مجلل تر و قدرت
بیشترداشته باشد نزد عامه مردم با شخصیت
تر و گرامی تر
می باشد، در جاهلیت
قبل از اسلام برآورد شخصیت افراد با تعداد غلام
و کنیز
و قاطر و شتر و گوسفند
بود و درجاهلیت بعد از اسلام، زر و زور ملاک
شخصیت افراد
شمرده می شود.
و ازآنجایی
که در زمان بعثت پیغمبر صلی الله علیه وسلم ملاک و معیارشخصیت
ثروت و قدرت و
غلام و کنیز و جاذبه
های مادی بود قریش با تعجب اظهار میداشت:
چرا محمد یتیم و از نظر مادی
فقیر و تهی دست و بدون پشتیبان، به
نبوت برگزیده شده و یکی از شخصیتهای
مهم و معروف دو
قریه یعنی مکه و طائف برای این کار انتخاب
نشده اند،
بنابه دیدگاه آنان این یک امر ناشدنی
و غیر منتظره ای بود که یتیمی برای رسالت و رهبریت
جامعه برگزیده شود؛ چراکه ثروت و قدرت
حرف اول و
آخر را می زد و در امور دینی
هم این قدرت مندان بودند که سعی میکردند رهبریت مردم را برعهده
گیرند و برای آنان خط و مشی تعیین کنند، انسان های
غیر قدرت مند
هرچند هم که از شرف
و نسب والایی برخوردار می بودند نمی توانستند به
آسانی مردم را به سوی خود جذب
کنند و نقشی در
اصلاح جامعه داشته باشند چون عموما حق و ناحق
مطرح نبود بلکه شالوده و اساس روابط: خون، نسب، قبیله،
قوم و عشیره بود و هرفردی خود را ملزم
به دفاع و
حمایت از قبیله و عشیره
خود میدانست،
افراد عشیره کاری به این نداشتند که حق چیست و باطل
چه، انصاف چیست و ظلم چه؟ راستی و صداقت
و دیانت و
شرافت و حمیت محدود در عشیره
و قوم بود و در آن خلاصه میشد تنها و تنها منافع
عشیره و قوم مطرح بود و بس و برای
رسیدن به آن از هیچ کاری فروگذار نبودند و افراد
قبیله حاضر
نمی شدند در برابر فردی
دیگر که از
نسب و خون آنان نبود سر فرو آورند
و سخنان اورا بپذیرند.
با بعثت
پیغمبراکرم صلی الله علیه وسلم ارزشها و معیارها و رفتارها
و روابط اجتماعی تغییر یافت و امتیازاتی
که بر مبنای خون، نسب، ملیت، نژاد، عشیره، رنگ، زبان، ثروت
و فقربود کنار گذاشته شد و کسانی
که قبل از
بعثت به غارتگری و خودستایی
و لجاجت خوی و عادت کرده بودند و همه
چیز را برای خود
می خواستند وقتی که به پیغمبرایمان آوردند از جان
و دل ایمان آوردند و همه هستیشان را سخاوتمندانه
و از روی عشق و علاقه فدای اسلام کردند و خودشان
را ازغل و زنجیرهای
دست و پاگیر
رسوبات جاهلی و جاذبه های پست مادی رها کردند
و ارزشها و
معیارهای حاکم در جامعه
جاهلی را
ترک کردند و برهمه ی آنها پشت پا زدند
و تقسیم بندیهای اجتماعی را کنار گذاشتند
و تنهاعامل اتصال و پیوند میان آنان" رابطه عقیده و ایمان"
گردید و این عقیده و ایمان بود که آنان را با
همدیگر پیوند میداد نه چیزی دیگر.
ایمان
وقتی که در
قلب کسی راسخ و استوار میگردید
او را متحول می ساخت و آن شخص بلافاصله به تزکیه نفس می پرداخت و از ارزشهای
پوچ جاهلی دست برمی داشت و خویشتن را مزین
به زیور تقوا و
عدالت و اخلاص و وقف جان فشانی در راه
تحقق اهداف قرآن واسلام می کرد. یاران رسول اکرم صلی الله علیه وسلم همگی اینگونه
بودند همه
ی آنان ایثارگر و فداکار و پروانه
گان شمع وجود
مبارک آنحضرت بودند، فرمانبرداری
و اطاعتشان از پیغمبر اکرم
صلی الله علیه وسلم و مواسات و دلسوزی
آنان نسبت به همدیگر و ثبات و پایداری
و فداکاریشان در راه آرمان، وصف
ناپذیر بود آنان در مقابل مصایب و مشکلات
چون کوه ایستادگی نمودند و بامال و جان
از پیامبر
و مکتب اسلام دفاع کردند، خداوند
به وسیله ایشان اسلام را عزت و شوکت
بخشید و فتنه ها و دسیسه ها، شکنجه
و عذاب و
جاذبه های دروغین و پست
مادی نتوانست کمترین خللی در ایمان و اراده
پولادین آنان به وجود آورد، با فداکاری
ایشان اسلام تثبیت و پایدار گردید
و دراندک زمانی انتشار و توسعه یافت و این
وفا و پایداری آنان در راه اسلام بود که خداوند بر حقانیت
ایمانشان در
قرآن کریم گواهی داد و ایشان
را اسوه و
الگو برای سایر مؤمنان
قرارداد.
اما
مردمانی که از کنار معجزات
روشن پیغمبر
بی تفاوت گذشتند و به
آنحضرت ایمان نیاوردند و نخواستند که
از ارزشهای پوچ جاهلی دست بردارند از قبیل ابولهب و ابوجهل
و سایراسلام ستیزان، در برابر مقاومت
و از خود گذشتگی یاران پیامبر به زانو درآمدند
و روز به روز
ضعیف و ضعیفتر شدند
و در دنیا و
آخرت خوار و زبون
گشتند و سرانجام با حسرت و ناکامی
به هلاکت رسیدند.
البته
با هلاکت ابوجهل و هم فکرانش، دشمنان
اسلام به کلی از میان نرفتند بلکه بنابه مصلحت شکل و رنگ
عوض کردند و
در قالب منافقین و بعد
در قالب سبائیها و روافض و بنام
اسلام در
پی انتقام از دلیر مردان
اسلام و تربیت یافتگان مکتب پیامبر برآمدند و به
فتنه افکنی و
هتاکی و سب و لعن
و ترویج رفض و الحاد و اختلاف
رو آوردند.
با توجه به واقعیت هایی که ماشاهد آن
هستیم در حال حاضر رژیم
مستبد
ولایت فقیه پرچمدار این
هتاکی ها و حرمت شکنی ها و فتنه
افکنی ها است که خود بی باوری و بی
ایمانی سردمداران این رژیم خودکامه را می
رساند، اینان نیز همچون
ابن ابی با نفاق پیشگی و ظاهرسازی
و
دروغگویی درپی فریب مردم بر آمده اند ولی از این دروغگویی ها و هتاکی های خود جز رسوایی
و
ناکامی سودی نبرده و نخواهند برد و همانند ابوجهل به خاک مذلت خواهند افتاد و ابولهب وار با کوله باری از نفرت و ذلت
در
زباله دانی چال خواهند گردید و جهان اسلام از دسیسه
بازیها و فتنه افکنی های آنها آسوده خواهد گشت.